میرزا حسن

میرزا حسن

قرآن الکریم:

"یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلی‏ أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقیراً فَاللَّهُ أَوْلی‏ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی‏ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً "

*ای کسانی که ایمان آورده اید! کاملًا قیام به عدالت کنید! برای خدا شهادت دهید ، اگر چه ( این گواهی ) به زیان خود شما ، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! ( چرا که ) اگر آنها غنیّ یا فقیر باشند ، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنا بر این ، از هوی و هوس پیروی نکنید که از حق ، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید ، و یا از اظهار آن ، اعراض نمایید ، خداوند به آنچه انجام می دهید ، آگاه است.

سوره مبارکه النساء - آیه 135

در شبکه های اجتماعی

میرزا حسن|instagram

میرزا حسن|telegram

میرزا حسن|facebook

میرزا حسن|twitter

میرزا حسن|google+

طبقه بندی موضوعی
پیوندستان
بنر تبلیغاتی
شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۳ ق.ظ

اگر تماشاچی باشیم...

ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ
آری ، شما همان گروهی هستید که برای انفاق در راه خدا دعوت می شوید، بعضی از شما بخل می ورزند و هر کس بخل ورزد، نسبت به خود بخل کرده است و خداوند بی نیاز است و شما همه نیازمندید و هر گاه سرپیچی کنید، خداوند گروه دیگری را جای شما می آورد پس آنها مانند شما نخواهند بود. (محمد،38)
علامه طباطبایی(ره)در شرح این آیه چنین نوشته اند:
روزى رسول خدا (ص) این آیه را تلاوت فرمودند: «وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ» مردم پرسیدند: اى رسول خدا این قوم چه کسانى هستند که اگر ما پشت به دین کنیم، خداى تعالى آنان را به جاى ما مى‏گذارد؟ رسول خدا دست به شانه سلمان زد و فرمود: این مرد و قوم او است.
 
از همین ابتدا شما خواننده محترم را به تامل در آیه بالا و تفسیر آن دعوت می کنم

وقتی دارم این مطلب را می نویسم در «خانه»خودم در کنار«بخاری» زیر«سقف»با «چراغی روشن» با شکمی«سیر» وتنی «نظیف» نشسته ام؛ 11 روز به نوبت چک شهریه ی 700هزار تومانی دانشگاهم مانده...
خانه ی من مصالحش محکم و استوار است؛ بخاری ام گاز سوز و گرما بخش؛ سقفم آهن است و آجر؛ چراغم برقی است و پر نور؛ سیری ام از غذای گرم، نظیفم به لباس نو و آب ولرم، تحصیل میکنم به دانشگاه آزاد...
شما چطور؟ خانه ی شما بتن است یا آجر؟بخاری دارید یا پکیج؟ سقفتان چی؟ چراغتان برقی است؟ سیر شده ی گوشت هستید یا در رژیم لاغری؟ حمامتان گرم است؟ لباستان مارک؟ در آمدتان خوب است؟ آزادید یا آزادانه می خوانید؟
این واژه ها برای من به تلخی شکلات تلخ اتاق بعضی هاست! آنچه دیده ام برای من سنگین است به سنگینی میز وصندلی بعضی ها! شاید این حرف ها برای من گران تمام شود به گرانی اتاق بعضی ها!
می خواهم شما را ببرم به خانه ولی نعمتان این انقلاب همانان که امام روح ا...، امام قلبها در مقامشان گفت: مستمندان، مستضعفین و زاغه نشینان ولی نعمتان ما هستند. در جایی دیگر می گوید: تمامی افراد جبهه ها از همین مردم محروم و زاغه نشین هستند و این انقلاب مال آنهاست و بقیه تماشاچی هستند.
آری بقیه تماشاچی هستند! آهای تماشاچی ها با من همراه شوید!
سال پیش همین حوالی بود که با یکی از دوستان برای پخش غذای گرم راهی کوی بازرگان واقع در ابتدای جاده ی تربت-مشهد شدم
آنجا که رسیدم می گفتند: در پاییز علف های میانه بلوار را حرص کردند که ما نتوانیم آنجا بخوابیم! برای همین به خانه های ویلایی خود که دیوارهای نیم ساخته ای با سقف پلاستیکی بود کوچ کرده بودند.
گویا این خانه های نیم ساخته هم مجوز نداشت! البته آنها میگفتند:کسانی که زحمت تخریبش را کشیدند حرفشان این بود: خانه های ما زیبایی بیابان را خراب کرده است!
در نگاهشان محبت بود، شاید می خواستند ما را به آلونکشان دعوت کنند اما کارتن زیر پایشان نو نشده بود!
آنجا تحصیلات هم کارتن خواب شده بود! ناصر فوق لیسانس شیمی داشت از دانشگاه تهران! اما چرخ روزگار او را به آنجا چرخانده بود.
شاید باور نکنید! اما آنجا کودکستان هم بود...عروسکشان عروسک دور افتاده فرزند شما!
آنها هم برنامه غذایی داشتند: چند روز درمیان هر چه خدا برساند!... لباس فرمشان صورت نشسته و لباس های مندرس بود... معلمشان هم معتادان کارتن خواب!... دوستم می گفت: روزی به من تماس گرفتند و گفتند دخترکی 9 ساله با حالی خراب به خانه ما پناه آورده زود خودت را برسان.وقتی رسیدم دیدم دختر 9ساله معتاد است و حالش ناخوش! از ترس معتادان کارتن خواب به آنجا پناه برده بود...
یا می گفت وقتی غذاها را پخش می کردیم به شخصی گفتم: چند نفرین؟ او جواب داد: 5 نفر. گفتم دروغ نمی گویی؟ او پاسخ داد: شده است از فرط گرسنگی به تن فروشی دست بزنی؟ انوقت تو به من می گویی دروغ نمی گویی!!!
آنجا مهر مادری هم دیدم... وقتی به زنی گفتند: حداقل فرزندت را به ما بسپار تا او را به سرپناهی ببریم در جواب گفت: من هم مادرم!
چه شد؟ دیگر بس است؟ من هنوز مرثیه دارم! یا نه!... ما پیش صاحبان انقلاب بودیم... من هنوز مدح دارم!
مرثیه من به حال خودم است! به حال ما! به حال خیلی ها! به حال آن تماشاچی ها!
من مرثیه ام را همان ابتدا از زبان قرآن خواندم! گویا وقت آن رسیده که قوم دیگری بیایند که مثل ما نباشند! شاید ما آن قوم فارس وعده داده شده نیستیم!
قصد ندارم بگویم چه کنید، اما شما را به تفکر دعوت می کنم!
و در پایان تماشاچیان گرامی را به چالش مطالعه«طرح شناسایی و جمع آوری افراد بی خانمان» مصوبه در هشتاد و دومین جلسه شورای عالی اداری در تاریخ 15/2/87 دعوت میکنم و بی صبرانه منتظر پاسخ مسئولین ذیل به این پرسش هستم که: چه کردید؟
#
فرمانداری #شهرداری #سازمان بهزیستی #دادگستری #کمیته امداد امام خمینی(ره) #نیروی انتظامی #اداره‌ کار و امور اجتماعی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی